[vc_row][vc_column][vc_column_text]
set – شان
شان | šān || شاندن | šānadan || شانتن | šānatan
دست، دستگاه، دسته، يكدست (ظروف وغيره)، دوره مجموعه، جهت، سمت، قرارگرفته، واقع شده، لجوج دقيق، روشن، مصمم، قراردادن، گذاردن، نهادن مرتب كردن، چيدن، نشاندن كارگذاشتن، سوار كردن جاانداختن، اغازكردن، مستقرشدن
(اقتصاد)مجموعه
(روانشناسى)امايه، مجموعه
(عمران)دستگاه، مجموعه
(علومنظامى)سمت جريان اب
(علومدريايى)اماده، وسيله حاضر بكار تنظيم شده، بستن درجه به سلاح تنظيم كردن، اماده كردن
(ورزشى)طعمه ها
(حقوق)وادر كردن، حمله كردن
(علوممهندسى)قرار دادن، گذاردن، نصب كردن، چيدن دستگاه
(تجارتخارجى)سرى
(ورزشى)دوره
(شيمى)مجموعه، گروه، دسته
(كامپيوتر)معرفى محلهاى نقاط توقف در برنامه در حين رفع اشكال، نقاط تنظيم در يك خط كه نوك چاپ يا نشانه گر براى هر دستور bat مى ايستد، رياضى مربوط به مجموعههاى اعداد، تمام حروفى كه قابل نمايش يا چاپ هستند، 1-معادل قرار دادن يك متغيير با يك مقدار. 2-معين كردن مقدار يك پارامتر، مقدار دادن به يك بيت، تعداد موضوعات مربوطه، مجموعه، نشاندن، دستگاه
(اقتصاد)مجموعه
(روانشناسى)امايه، مجموعه
(عمران)دستگاه، مجموعه
(علومنظامى)سمت جريان اب
(علومدريايى)اماده، وسيله حاضر بكار تنظيم شده، بستن درجه به سلاح تنظيم كردن، اماده كردن
(ورزشى)طعمه ها
(حقوق)وادر كردن، حمله كردن
(علوممهندسى)قرار دادن، گذاردن، نصب كردن، چيدن دستگاه
(تجارتخارجى)سرى
(ورزشى)دوره
(شيمى)مجموعه، گروه، دسته
(كامپيوتر)معرفى محلهاى نقاط توقف در برنامه در حين رفع اشكال، نقاط تنظيم در يك خط كه نوك چاپ يا نشانه گر براى هر دستور bat مى ايستد، رياضى مربوط به مجموعههاى اعداد، تمام حروفى كه قابل نمايش يا چاپ هستند، 1-معادل قرار دادن يك متغيير با يك مقدار. 2-معين كردن مقدار يك پارامتر، مقدار دادن به يك بيت، تعداد موضوعات مربوطه، مجموعه، نشاندن، دستگاه
Narcis
- نشاندن
- گذاشتن، قرار دادن، نهادن، هشتن
-
نصب كردن، كار گذاشتن
- زدن، (آتش) گيراندن
- (معمولا با: nwod) نوشتن، نگاشتن، يادداشت كردن
- مهر زدن، صحه گذاردن، امضا كردن
- واداشتن، تنظيم كردن، ميزان كردن
- (استخوان) جا انداختن، بستن، استخوانبندى كردن
-
محكم كردن يا شدن، سفت كردن يا شدن، ماسيدن
- آراستن، چيدن
- - كردن، - درآوردن، - شدن
- معين كردن، تعيين كردن، معلوم كردن
- برقرار كردن، بجا گذاشتن، (ركورد و غيره را) شكستن كاشتن
- متوجه كردن، گرداندن، راندن
- گماشتن، مستقر كردن
- (پرنده) روى تخم نشستن
- مسافرت كردن، (به سفر يا حركت و غيره) پرداختن، رفتن
- غروب كردن
- (محلى) رجوع شود به: tis
- معلوم، معين، طرحريزى شده
- سفت، ماسيده، محكم، ثابت، بى حركت
- مصمم
- آماده
- مجموعه، ابزارگان، دسته، دوره
- (دندان يا ظرف چينى و غيره) دست، سرويس
- (راديو و بى سيم و غيره) دستگاه
- گروه، جرگه، زمره
- جهت، سو
- گرايش، تمايل
- حالت، وضع، شكل
- قلمه، نهال، نشا
- (تنيس و غيره) ست، دور
- تند شدن
- باردادن
- منظم
- (رياضى) مجموعه، افزانه
Aryanpur
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_column_text]شان | šān || شاندن | šānadan || شانتن | šānatan
šān from nišān → nišāy → nišād-a
- ایرانی باستان: hād ← به معنای نشاندن، صورت واداری had به معنای نشستن با پیشوند ni-
- فارسی باستان: ni-šādaya/ni-štāya ← قرار دادن، نشاندن، وضع کردن | to set down, to lay down
- پهلوی یا فارسی میانه: nišastan ← نشاستن، نشاختن، نشاندن
- فارسی میانه مانوی: nišāy ← نشاندن، قرار دادن، گذاشتن
- فارسی میانه زردتشی: nišān ← نشان، علامت
- پازند: nišastan ← نشاندن
- سکایی ختنی: nis̩āy* ← بنا کردن، برقرار کردن
- سغدی: nyšyð/ nšyd ← نشاندن، کاشتن | to plant; establish
- خوارزمی: m|nh’zy ← نشاندن | to place
- فارسی: nešanidan/nešandan صورت واداری نشستن | šandan کوتاه شده nešandan
- بلوچی: ništ/nind-
- زازاکی: ro-ništiš/ro-šen-
- اورامی یا هورامی: ništáy/-niš
- تاتی: anšin/anšeš
- گزی: nī̌(y)-/nī̌št
- گیلکی رشتی: ništœn/nišin
- گورانی کندولی: nīšt-/-nīšn
- همدانی: he-nistän/ he-i-ni
- سمنانی: nīä–
- سنگسری: -nést-/ neɛrœn-
- شهمیرزادی: -níšt-am-/näšin-ám-
- سرخه ای: -niåst / nin-
- لاسگردی: -nest-/nierœn-
- اصفهانی: nišdän/ niy-
- سیستانی: ršīn-
- سیوندی: ršīn-/nī̌št
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]