پسوند گر فارسی و ریشه شناسی
پسوند گر (gar-) فارسی
کننده، انجام دهنده، سازنده، آفریننده؛ مانند آهنگر، دادگر، اوستایی (kara- “کننده”)؛ پهلوی -kar، -gar؛ هندی باستان -kara.
گر پسوندی است که غالباً به اسم ذات (مانند: آهنگر) و به اسم معنی (مانند: دادگر) و گاه به ریشه مضارع (مانند: برزگر) و به اسم مفعول (مانند: ریختهگر) میپیوندند. برای ترکیبات آن → لغتنامه.
پهلوی -gar، مانند: خنیاگر، کفشگر، افسوسگر، ریشخندگر و جز آن؛ ماندوی kunīšgar [qwnyšnngr] کشنگر و شواهد دیگر.
بازگر، کننده، اجرا کننده، آفریدن.
فرهنگ ریشه شناسی فارسی – پاول هُرن/هوبشمان
-گر (-gar) (/پسوند)”کننده”، مثلاً در خنیاگر، دادگر، کارگر، به -گر.
فارسی میانه: *-kar-، اوستایی باستان: *kara- “کننده” < از ریشه *kar “کردن” (Horn GNE).
- (Bartholomae AiW 1109) فس اوستایی: (شهروران) “شهوت میکند، خوش میکند” maoδâno-kara.
- (Brandenstein – Mayrhofer Hb. 114) فارسی باستان: زرگر dâraniya-kara.
- (Mayrhofer KEWA II/42) سنسکریت: مهـر “خورشید” (اصل، درخشیدن، درشگر) divâ-kara.
- (Durkin-Meisterernst DMMPP 203, 293) فارسی میانه/فارسی: (راستگر) “کارگر” [râštîgar] r’št’gr ؛ “راستگو، دستکان، راستگر” [kâragar] q’rgr.
- (Abajev IEO III/94) آسی (ایرونی) (بیکرور) سئوَدگر، سوداگر sæwdeger.
فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی برگ 2352 – حسن دوست
پسوند گر در زبان پهلوی -gar [-kl / -gl] suff.
suffix forming actor nouns: (پسوند صفت فاعلی)
ud rašt ēstēd dēn kirb pad ēn-iz sē rang: ēk pad dādār nēkgar ud wad-nē-gar ud ēk pad dādār nēk wad-iz-gar ud ēk pad dādār wadgar nēk-nē-gar rang.
DK3, DKM 152.22-153.2
شکل (همه) دین(ها) در این سه رنگ (صفت) رشته شده است: یکی با (رنگ) «دادار نیکوگر است و بدکننده نیست» و یکی با (رنگ) «دادار نیکوتر و نیز بدتر است» و یکی با رنگ «دادار بدکننده است نه نیکوگر».
čiyōn guft abar ān ī ōy dām *tuwānišn kū ātaxš wāδ-gar ātaxš āb-gar ud ātaxš gil-gar…
DD 36.107
درباره توان (نیرومندی) آفریدگان چنین گفته شده: بادگر (ایجاد کننده باد)، آتش، آبگر (ایجاد کننده آب) و آتش، گلگر (سازنده گل) است.
[-gl] ŠLŠ 22.20; dagr-zīwišn ud pēroz-gar ud ahlaw kāmag-hanjām bawād kē nibīst.
ASS 26.Col.
دیرزی و پیروزگر و پارسا، کامهانجام باد آن که (این نوشته را) نوشته است.
< OIr. *kara- from √ kar- ‘do, make’; MP -gar / -gr; NP -gar.
فرهنگ زبان پهلوی پوشین دوم برگ 807 – یداله منصوری