پسوندهای زبان پارسی

پسوند وند و اوند فارسی و ریشه شناسی

پسوند وند و اوند فارسی و ریشه شناسی

پسوند وند. [ وَ ] (اِ) آوند. آب وند. ظرف و اناءمانند کاسه و کوزه و طبق و امثال آن . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). || (پسوند) چون در آخر کلمات درآید افاده ٔ معنی «مند» کند، چون : بیدادوند، پولادوند، خداوند، خردوند. (انجمن آرا) (آنندراج ). صاحب و مالدار. (برهان ). پسوندی است دال بر معانی ذیل :
الف ) خداوندی و صاحبی : دولت وند. ب ) شباهت : خداوند.فولادوند. پولادوند. ج ) در آخر اسماء امکنه درآید: دماوند. نهاوند. در زبانهای باستانی ایران از ونت ۞ مفهوم دارنده برمی آید، درست مانند «مند» (در کلمات آبرومند و نیرومند و خردمند). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین از هرمزدنامه ص 353، 354).

اوند. [ اَ وَ ] (اِ) ظرف و آوند. (ناظم الاطباء). ظرف و اناء. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به آوند شود.

1-2. وند و آوند در زبان اوستایی

پیش از هر چیز باید چند نکته را مد نظر داشت:

الف. “ونت و آونت”

“ونت و آونت” در تمامی بخش‌های اوستا قدمتی همانند ندارند؛ زیرا متنی که امروزه به نام اوستا در دست است، بخش‌های مختلفی دارد که هر یک به دوره‌ای جداگانه‌ای است و برخی بخش‌ها چند قرن قدیمی‌تر از بخش‌های دیگر است. از این روست که ویژگی‌های اوستا از نظر زبان یک‌دست نیست. علت تفاوت‌های میان متون اوستایی به دو عامل اصلی باز می‌گردد: یکی قدمت بعضی از آثار، بیشتر از دسته دیگر است و دیگر اینکه اختلاف لهجه میان این دو دسته آثار وجود داشته است. وی اوستا را به دو بخش گاهانی و متاخر تقسیم کرده است (نفیسی، ۴۰۴:۱۳۷۸).

ب. “آوند”

آ در “آونت” خود واژه‌ای کشیده است که در برخی واژگان، پیش از پسوند “وند” می‌آید است (رک: صادقی و دیگران، ۱۳۹۲: دلیل واژه آوند ۳).

این پسوندها در صورت‌های “اوُوَنت، اومنت، مَنت، وَت، وَن، وان، من، مند، اومند” به کار رفته‌اند. اشتراک همخوان در بیش از یک همخوان و گردشس واکه‌ها احتمالاَ است که در نظر گرفتن آن‌ها برای ریشه‌شناسی نیازشناختی اهمیت فراوان دارد (فولادی، ۱۳۹۷:۵).

ج.

در زبان اوستایی، ترکیب واژگان با وند، بیش از ترکیب با آوند است.

د.

اسامی و صفات بلند در زبان اوستایی، مفهوم امر مقدس را در خود دارند.

2-2. کارکردهای وند و آوند

در اوستا، به‌ویژه در بشته‌ها، به کاربردهای مختلف (وند برمی‌خوریم. کارکردها به سه بخش کلی اسم‌ساز، صفت‌ساز و شبه‌ساز تقسیم می‌شوند که معانی دارائی و مالکیت، نسبت یا وابستگی، نگهداری و مسئولیت را در خود دارند.

الف. پسوند اسم‌ساز

در این حوزه، این پسوند نقش و کارکرد اسم‌سازی را ایفا می‌کند و درواقع، نوعی “اسم- صفت” است که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:

  • اسموخُوان ونت: به معنی دارندۀ فروغ آسمان، نام یکی از نخستین پیروان زرتشت بوده است (پورداود، ۱۳۴۶: ۶۵).
  • ایسوَنت: به معنی دارندۀ توانگر است. وی پسر وَراز (گَراز)، یکی از پارسایان و از نخستین پیروان زرتشت بوده است. در متون اوستا توانگر با گراز نسبت دارد (همان: ۶۷، ۱۳۸۷/۱۲).
  • اَشتَ اَئوروَنت: به معنی دارندۀ هشت سوار تنومند، شخصیتی که در اوستا رقیب گشتاسب بوده است (همان: ۱۳۸۹/۲، ۴۲۸). لهراسب نیز در زبان اوستایی بصورت اَئورنت آمده است.
  • تَثریاوَنت: به معنی دارندۀ منش تیره، یکی از دیو یسنان و از رقبای گشتاسب بوده است (همان: ۱۳۸۹ و ۱۳۸۸، ۲۷/۳).
  • ویوَنگهَوَنت: به معنی به دور تابنده و پدر جمشید است (پورداود، ۱۳۷۸: ۹۵ و ۲۳۳).
  • اَسنَوَنت: ستون‌مند، کوهی در آذربایجان که با نام گنشسر و دریاچهٔ چیچست همراه است (پورداود، ۱۳۷۸: ۱۴۸، ۱۵۱، ۱۵۲، ۱۶۴ و ۱۷۳).
  • رَئِوَنت: به معنی دارندۀ فروغ و شکوه است (پورداود، ۱۳۴۶: ۴۳۱). در تفسیر پهلوی به شکل رایومند مطرح شده و به همین ترکیب در ادبیات زرتشتیان محفوظ مانده. ریوینت – (ریوند) اسم محل قدیمی نیشابور (ریوَهر) که بواسطۀ آتشکدۀ معروف آذر برزین مهر و زیارتگاه مشهور ایران قدیم بوده- از همین کلمۀ اوستایی رئوَنت است (همان).

ب. پسوند صفت‌ساز

در اینجا پسوند “وند” نقش صفت‌سازی به خود می‌گیرد که در دستور زبان سنتی به این مثال‌ها صفات مرکب فاعلی گویند؛ مانند: “وِرزوَنت”، به معنی ورزنده و کشتکار (رضی، ۱۳۶۸:۶۱).

  • آمونتَ: از ترکیب آم (فرشته نیرو) + ونت، به معنی باجرئت و زورمند (پورداود، ۱۳۴۶:۱۱۹/۲، ۱۹۴)، یکی از صفات بهرام است.
  • اُوشتوَنت: دارندۀ آنچه آرزو شده بود (همان: ۳۴۴).
  • چیستیوَنت: از ترکیب چیسنی + ونت، به معنی دانشمند و یا دانش (همان: ۱۵۹). “چیسنی” فعل است به معنی اندیشیدن و دانستن. چیستا ایزد دانش و مؤنث تصور شده و اسم جوان‌ترین دختر زرتشت و پروچیستا، به معنی بسیار داناست (اوخشیدیری، ۱۳۸۶:۲۴۴).
  • خوارتننگَهوَنت: از ترکیب خوارنَگه + ونت، مذکر خوارنگه ویتی، به معنی فرهمند و شکوه‌مند است (پورداود، ۱۳۴۶: ۲/۳۴۴).
  • اَشَوَنت: از ترکیب اَشَ + ونت، به معنای پیرو اَشَ، پاک مقدس و مضاف در گشت است (همان: ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸ و ۱۳۷۸: ۱/۹۱ و ۱/۹۲).
  • دُرگوَنت: دروغ پرست و بدین (پورداود، ۱۳۴۶: ۱/۹۱ و ۱۳۷۸: ۷۶).
  • هونَرَوَنت: مذکر هونروئیتی، همان هونرِتات است به معنی هنرمند است (پورداود، ۱۳۴۶: ۲/۳۴۴).
  • دَئیبیشونت: دشمن یا بد خواهنده (همان: ۱۷). “دئی وی” به موجب وندیداد، در شمار دیوان و عناصر شر بوده و دیو نیرنگ و فریب است (اوخشیدیری، ۱۳۸۶:۲۷۵).
  • هِرتهروَنت: مذکر هرتهروئیتی، پاسمند و نگه‌دار. واژه زینهار در فارسی از همین ساخته شده است (پورداود، ۱۳۸۱: ۳۲).
  • ائوجَنگهوَنت: اوژمند، فرهمند، مذکر ائوجَنگهوَیتی (همان:۶).
  • آثرَوَن: آتروان یا آذریان، صفت پیشوای دینی و همان موبد است.
  • ون، وان، بان: همان ونت و پسوند دارندگی و بیانگر معنای مسئولیت است.

ج. ونت و آونت با کارکرد شباهت!

در اینجا پسوند، کارکرد همسانی و شباهت به خود می‌گیرد. تَهواوَنت

  • تَهواوَنت: به تو ماند یا مانند تو ماند.
  • مَوَنت: مانند من، هواونت، مانند خود.
  • هَوَنت: خود بصورت جداگانه در اوستا بسیار به کار رفته است. به معنی یکسان، همسان، مانند و مانا. در پهلوی به صورت هاوند است.

 

بررسی تاریخی ریشه و کاربرد پسوندهای وند و آوند در زبان فارسی ساسان طهماسبی / احمدرضا منصوی

پسوند -وند و -اوند در پهلوی پارتیک

-āwand (از -vant در ایرانی باستان): این پسوند برای ساختن صفت از اسم به کار رفته است. صفاتی که با این پسوند ساخته شده‌اند معنی “دارای چیزی” می‌دهند. صورت‌های دیگر این پسوند -āwind و -wind است:

  • hunarāwind: هنرمند
  • padišfarāwand: غزتمند
  • punwind: نیک، در اصل “دارای نیکی”

راهنمای زبان پارتی (پهلوی اشکانی) برگ 97 – حسن رضایی باغ بیدی

پسوند  -اوند در پهلوی پارسیگ

-āwand (وند – پسوند صفت دارندگی): این پسوند برای ساختن صفت از اسم به کار می‌رود و معنای “دارندگی” را می‌رساند.

ān ī Ērān ramag čand bowandag ō ān ī zamānag kār zāyēnd andar tōhmag …. čiyōn Kay Xusraw ān ī burzāwand. DD 36.26

آن رمه (مردم) ایران چند کار کامل در آن زمانه در تخمه‌زایند، چون کی خسرو بُرزاوند.

مثال‌ها:

  • abzārāwand: DK5 4.9
  • gulāwand: GBd. 16a.3
  • hunarāwand: ENN 134.8
  • sumbāwand: DK7 3.14
  • warzāwand: RHA Int.1
  • xwēšāwand: MHD 22.12

-āwandīhā (اوندیها – پسوند قید): این پسوند برای ساختن قید از صفت به کار می‌رود و معنای “به گونه‌ای” را می‌رساند.

ud ān ī druwandān ruwān burzāwandīhā griyēd ud brāmēd ud was xwāhišn ī lābakkarīhā griyēd ud was kōxšišn ī gyān-apattūgīhā kunēd. MX 1.165

و روان آن بدکاران بلند می‌گرید و زاری می‌کند و بسیار خواهش لا‌به‌کاری‌ها می‌کند و بسیار کوشش جان‌فزایانه می‌کند.

فرهنگ زبان پهلوی پوشین نخست برگ141 – یداله منصوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا