highlight | پُرفروز

Narcis 5 Browse

highlight
(كامپيوتر)حروف‌ يا نشانه‌ هايى‌ كه‌ برجسته‌ به‌ نظر مى‌ رسند تا از بقيه‌ متن‌ مجزا باشند، جدا كردن‌ بخشى‌ از متن‌ از ساير آن‌، مشخص‌، وارون‌، نشان‌ شده‌، پررنگ‌، نور بالا

انگليسى مترادف

 

Aryanpur Browse

highlight high.light
­
بخش‌ پر نورتر (هرچيز)، بخش‌ درخشان‌
the highlights on the cheeks
درخشندگى‌ گونه‌ها

(عكس‌ يا نقاشى‌ و غيره‌) بخش‌ روشن‌ (از سايه‌ روشن‌)، بخش‌ نورانى‌ (t‏h‏g‏i‏l‏ h‏g‏i‏h‏ هم‌ مى‌نويسند)
(جالب‌ترين‌ يا مهم‌ترين‌ بخش‌ يا صحنه‌ى هرچيز) بخش‌ جالب‌، نكته‌ى مهم‌، نكته‌ى برجسته‌، اوج‌
the highlights of her speech
برجسته‌ترين‌ نكات‌ سخنرانى‌ او

the highlight of our trip was the visit to Takht- Jamsheed
بهترين‌ بخش‌ سفر ما بازديد از تخت‌ جمشيد بود.‏

نورانى‌ كردن‌ (بخشى‌ از فرتور يا نقاشى‌ و غيره‌)، رنگ‌ روشن‌ زدن‌ به‌، درخشان‌ كردن‌
to show the effect of the window light, he highlighted half of the face
براى نشان‌ دادن‌ اثر نور پنجره‌، نيمى‌ از چهره‌ را روشن‌تر كشيد.‏

زير جملات‌ يا مطالب‌ مهم‌ متن‌ خط‌ كشيدن‌
he had read and carefully highlighted the textbook
او كتاب‌ درسى‌ را خوانده‌ و با دقت‌ زير مطالب‌ مهم‌ خط‌ كشيده‌ بود.‏

مورد تاكيد قرار دادن‌، برجسته‌ قلمداد كردن‌، چشمگير كردن‌
برجسته‌ بودن‌، چشمگير بودن‌، درخشانترين‌ بخش‌ چيزى بودن‌
her dance highlighted the program
رقص‌ او جالب‌ترين‌ بخش‌ برنامه‌ بود.‏

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا