index | اندیس | andis
معنی index به فارسی
اندیس فهرستی از مقادیر یک آیتم خاص دادهای است که در یک رکورد (record) قرار دارد و بازیابی آن را سریعتر از جستجوی سریال ساده میکند. برای مثال، یک زیرنویس عنصری خاص از یک آرایه را ایندکس میکند. درخت B+ (به درخت B مراجعه کنید) شکلی کارآمد از یک ایندکس چند سطحی است.
index A list of values of some particular data item contained in a record, enabling it to be retrieved more rapidly than by simple serial search. For example, a subscript indexes a particular element of an array. The B+ tree (see B-TREE) is an efficient form of multilevel index. See also INDEXED FILE.
A Dictionary of Math (Oxford Quick Reference)
index (group theory) The index of a subgroup H in a group G, denoted |G : H|, is the number of (left or right) cosets of H. If G is finite, then |G : H| = |G|/|H| by Lagrange’s theorem.
index (permutations) The index ind(σ) of a permutation σ of a finite set is the least number k such that σ can be written as a product of k transpositions (or 2-cycles). Given two permutations σ and τ, then
index (vector fields) For a vector field v:ℝ² → ℝ², a singularity is a point p such that v(p) = 0. On a simple, closed, oriented (see ORIENTATION) curve C about p (which contains no other singularities), the direction of v wraps around the unit circle an integer number of times; that integer is the index of the singularity.
For the first figure v(x,y) = (y,x), and (0,0) has an index of -1; note how the vector field goes anticlockwise once as we move clockwise around the circle. For the second field v(x,y) = (x²-y²,2xy), then (0,0) has index 2. This definition then generalizes to tangent vector fields on surfaces (see Poincaré-Hopf Theorem) and to higher dimensions (see DEGREE (of a map)).
index (statistics) A figure used to show the variation in some quantity over a period of time, usually standardized relative to some base value. The index is given as a percentage with the base value equal to 100%. For example, the retail price index and consumer price index are used to measure changes in the cost of household items and inflation. Indices are often calculated by using a weighted mean of a number of constituent parts.
اندیس (تئوری گروه)
شاخص یک زیرگروه H در یک گروه G، که با |G : H| نشان داده می شود، تعداد همتافتهای (چپ یا راست) گروه H است. اگر G متناهی باشد، آنگاه |G : H| = |G|/|H| بر اساس قضیه لاگرانژ برقرار است.
اندیس (جابه جاییها)
شاخص ind(σ) یک جابه جایی σ از یک مجموعه متناهی، کمترین عدد k است که در آن σ را میتوان به صورت حاصلضرب k جابهجایی دوتایی (یا دورهی 2) نوشت. با فرض داشتن دو جابه جایی σ و τ، آنگاه…
اندیس ( میدانهای برداری)
برای یک میدان برداری v:ℝ² → ℝ²، یک تکینگی نقطهای p است به گونهای که v(p) = 0 باشد. روی یک منحنی ساده، بسته، جهتدار (به جهتگیری مراجعه کنید) C در اطراف p (که هیچ تکینگی دیگری ندارد)، جهت v یک عدد صحیح بار حول دایره واحد میپیچد؛ آن عدد صحیح شاخص تکینگی است.
برای شکل اول v(x,y) = (y,x)، و (0,0) دارای شاخص -1 است؛ توجه کنید که میدان برداری با حرکت عقربههای ساعت در خلاف جهت عقربههای ساعت در اطراف دایره یک بار میچرخد. برای میدان دوم v(x,y) = (x²-y²,2xy)، (0,0) دارای شاخص 2 است. سپس این تعریف به میدانهای برداری مماس روی سطوح (به قضیه پوانکاره-هاپف مراجعه کنید) و ابعاد بالاتر (به درجه (یک نگاشت)) تعمیم داده میشود.
اندیس (آمار)
شاخص عددی است که برای نشان دادن تغییر در یک کمیت در طول زمان استفاده میشود، معمولاً نسبت به یک مقدار پایه استاندارد میشود. شاخص به صورت درصد با مقدار پایه برابر با 100٪ داده میشود. برای مثال، شاخص قیمت خرده فروشی و شاخص قیمت مصرف کننده برای اندازهگیری تغییرات در هزینه اقلام خانگی و تورم استفاده میشوند. شاخصها اغلب با استفاده از میانگین وزنی تعدادی از اجزای تشکیل دهنده محاسبه میشوند.
A Dictionary of Film Studies (Oxford Quick Reference)
index (indexicality) In the philosopher C.S. Peirce’s semiotics, a sign connected to its object by a concrete relationship, usually one of causality or analogy. Peirce’s other types of sign are the icon (relationship of resemblance) and the symbol (relationship of convention), and his examples of indexicality include weathervanes (indicating wind direction) and thermometers (indicating temperature). Peirce assigned photographs to the class of index rather than icon, perhaps because the photographic image etches onto celluloid the patterns of light captured by the camera lens. According to the Peircean system, the types of sign most prevalent in cinema would be the index (because of the medium’s basis in photography) and the icon (because films seem to produce a resemblance to the real world). Peirce’s work was drawn on in the turn to semiotics that took place in the 1960s within the emergent discipline of film studies, in the quest to arrive at a systematic theorization of the ways cinema works as a particular type of sign system and of how films produce meaning. However, Peirce’s system proved less influential in film studies than Ferdinand de Saussure’s linguistics-based semiotics and, perhaps in some measure due to film studies’ antipathy towards realism at that time, issues around indexicality and cinema and the question of the relationship between index and icon in the film/reality relationship were not fully explored. However, a revival of Peirce’s thinking is apparent in recent film-philosophy, especially in the work of Gilles Deleuze; and the idea of indexicality also resurfaces in current debates prompted by the digital revolution in cinema. As digital processes, with their basis in numerical manipulation, replace the analogical, photochemically-based, processes of photography and cinematography, the question of indexicality in cinema presents itself anew.
Further Reading: Ehrat, Johannes Cinema and Semiotic: Peirce and Film Aesthetics, Narration,
and Representation (2005).
Mulvey, Laura Death 24x a Second (2006).
Rodowick, D.N. The Virtual Life of Film (2007).
اندیس (شاخصیت) در نشانهشناسی چارلز ساندرز پیرس، نشانهای است که به واسطه رابطهای عینی، معمولا علیت یا مشابهت، به موضوع خود متصل میشود. دیگر انواع نشانه در طبقهبندی پیرس عبارتند از نماد (رابطه شباهت) و دال (رابطه قراردادی). نمونههای پیرس برای شاخصیت شامل بادنما (نشاندهنده جهت باد) و دماسنج (نشاندهنده دما) میشود. پیرس، برخلاف نماد، عکس را در طبقه شاخص قرار داد؛ شاید به این دلیل که تصویر عکاسی، الگوهای نوری را که لنز دوربین ثبت کرده است، روی سلولوئید حک میکند. بر اساس نظام پیرس، رایجترین انواع نشانه در سینما شاخص (به دلیل بنیان عکاسی در این رسانه) و نماد (به دلیل شباهتی که فیلمها به دنیای واقعی تولید میکنند) خواهد بود. کارهای پیرس در گرایش به نشانهشناسی که در دهه ۱۹۶۰ در رشته نوظهور مطالعات فیلم روی داد، به کار گرفته شد تا به نظریهپردازی نظاممندی از چگونگی کارکرد سینما به عنوان نوع خاصی از نظام نشانهای و چگونگی تولید معنا توسط فیلمها دست یابند. با این حال، نظام پیرس در مطالعات فیلم، تأثیرگذاری کمتری نسبت به نشانهشناسی مبتنی بر زبانشناسی فردینان دو سوسور داشت و شاید تا اندازهای به دلیل ضدیت آن زمان مطالعات فیلم با رئالیسم، مسائل پیرامون شاخصیت و سینما و پرسش درباره رابطه بین شاخص و نماد در رابطه فیلم/واقعیت به طور کامل کاوش نشد. با این حال، احیای تفکر پیرس در فلسفه فیلم اخیر، به ویژه در آثار ژیل دلوز مشهود است؛ و ایده شاخصیت همچنین در مباحثات جاری ناشی از انقلاب دیجیتال در سینما، دوباره پدیدار میشود. با جایگزینی فرآیندهای دیجیتال که بر مبنای دستکاری عددی بنا شدهاند به جای فرآیندهای آنالوگ و مبتنی بر مواد شیمیایی عکاسی و فیلمبرداری، پرسش از شاخصیت در سینما دوباره مطرح میشود.
The Concise Oxford Dictionary of English Etymology
index pl. indexes, indices forefinger; pointer; guiding principle; †table of contents; alphabetical list of subjects appended to a book xvi; (math.) xvii. – L. index, pl. indicēs, forefinger, informer, sign, inscription, f. in-1 + -dex, -dic-. f. IE. *deik-, dik- point out.
واژه index و جمع آن indexes; اندیس های انگشت اشاره؛ نشانگر؛ اصل هدایتگر؛ †فهرست مطالب؛ فهرست موضوعی ضمیمهشده به یک کتاب ۱۶؛ (ریاضی) ۱۷. – برگرفته از لاتین index، جمع indicēs، انگشت اشاره، اطلاعرسان، علامت، نوشته، f. in-۱ + -dex, -dic-. برگرفته از هندواروپایی *deik-، dik- نشان دادن.
ریشهشناسی بخش دیس (dis) واژه “اندیس”
زبان اوستایی:
- daēš- به معنای “نشان دادن”
- ترکیبهای مختلف مانند fra- به معنای “نشان دادن” و ham- به معنای “گفته شدن، نشان داده شدن، تأمل کردن”
زبان فارسی میانه:
- ترکیب با uz- به BMP “wzdyš / uzdēš” به معنای “بت، تصویر، مجسمه”
- ترکیب با ham- به MMP “hndyš / handēš” به معنای “نشان دادن”
زبان پارتی:
- ترکیب با apa- به “bdys” به معنای “نشان دادن”
- ترکیب با fra- به “fθyš” به معنای “دید”
- ترکیب با ham- به “’ndyš” به معنای “به نظر رسیدن” و به صورت سببی به معنای “نشان دادن”
زبان خوارزمی:
- mδys- به معنای “نشان دادن یک علامت”
- ترکیب با ni- به “bδys” به معنای “دستور دادن، امر کردن”
- ترکیب با pati- به “pcyś(y)-” به معنای “تفسیر کردن، شبیه کردن”
زبان سغدی:
- ترکیب با apa- به BSogd. “pδ’ys” به معنای “نشان دادن”
- ترکیب با fra- به CSogd. “fθyš” به معنای “دید”
- ترکیب با ham- به CSogd. “’ndyš” به معنای “به نظر رسیدن” و به صورت سببی به معنای “نشان دادن”
در اینجا معنی index به فارسی اندیس است. واژه “اندیس” گرفته شده از واژهی سغدی “ʾndysn” است. اندیسن (ʾndysn):
-
- معنی: نماد، نشانه
- فرمهای مختلف: andēsn, anðēs(a)n
- ریشه: از ریشه بازسازی شده ایرانی باستان *ham-daisana (فارسی میانه: هم-دئیسن) به andēsan
- توضیحات اضافی: در متون مختلفی همچون BBB، GMS و Benv. Et. و Frag. Len. استفاده شده است.
زبان ختنی:
- dis- به معنای “اعتراف کردن”
زبان سانسکریت:
- deś به معنای “نشان دادن”