notify | نوییاندن | neviyāndan

واژه “notify” در زبان انگلیسی بهعنوان یک کارواژ/فعل بهکار میرود و به معنای “بهطور رسمی به کسی اطلاع دادن” است. برای ترجمه و معنی notify به فارسی با توجه به ریشهٔ پهلوی “niwey” و “niviyēnīdan”، با خوانشی ساده کارواژ “نوییاندن” میتواند معادلی مناسب برای “to notify” در فارسی باشد. این فعل میتواند در متون رسمی و اداری برای بیان مفهوم اطلاعرسانی رسمی بهکار رود.
آوانویسی نوییاندن
- نوییاندن|نِوییاندن| neviyāndan
کاربردهای فعل “notify”:
-
اطلاعرسانی رسمی: هنگامی که اطلاعاتی بهصورت رسمی به فرد یا گروهی اعلام میشود.
مثال: “The school is required to notify parents if their children fail to come to school.”
ترجمه: “مدرسه میباید در صورت حضور نیافتن فرزندان، والدین را بِنوییاند/مطلع کند.”
-
اطلاعرسانی دربارهٔ تصمیمات یا رویدادها: اعلام رسمی تصمیمات یا وقوع رویدادها به افراد مرتبط.
مثال: “Has everyone been notified of the decision?”
ترجمه: “آیا همه از تصمیم نِوییانده شده اند؟ / مطلع شدهاند؟”
-
اطلاعرسانی به مقامات یا سازمانها: گزارش دادن رسمی یک موضوع به مقامات مربوطه.
مثال: “We notified the police that the bicycle had been stolen.”
ترجمه: “ما شاربان/پلیس را نِوییاندیم/ مطلع کردیم که دوچرخه دزدیده شده است.
ریشه شناسی نویاندن
ریشه کارواژ نوییاندن که به مینیگ/معنی اعلام کردن، خبر دادن است از [nivyedēn – nivedēnīdan] در زبان پهلوی می آید:
متن پهلوی:
pad frārōn dādīh humat hūxt ud huwaršt ud pādāšn ī ān rōšngar ud hamēg nēk rawišnih niwēdēnīd ud payräst. (DD 2/13)
ترجمه فارسی:
[دادار] به قانون نیک هومت (پندار نیک)، هوخت (گفتار نیک) و هوورشت (کردار نیک)، پاداش آن روشنگر (زردشت) را و نیک رفتاری همیشگی وی را خبر داد و پیراست.
متن پهلوی:
niwēdēnēm hangirdēnēm gāhānbār ī ahlāyīh rad. (Phl.Vs. p. 295, 1/2)
اعلام کنم (و) اجرا کنم گاهنبار رد پارسایی را.
جعفری کارواژ/فعل جمله نخست را (niwēyenīdan) آورده است (DD 2/13).
niwēyenīd، niwēyenīdan: ماده ماضی niwēyenīd، جعلی است از ماده مضارع niwēyēn- و پسوند -īd. ماده مضارع niwēy- واداری است از niw-، ماده مضارع و -ēn- نشانه واداری این فعل صورت واداری niwistan به معنی خبر دادن است.
برگرفته از برگ 274 نبیگ فرهنگ ریشه شناختی زبان پهلوی منصوری
اعلام کردن، خبر دادن؛ عرضه داشتن: [nwyd – nwstn] niwēd- niwistan –
ék ī ān ī pad paydāg kū ān hōm ud pēm ka āgenēn gumēxt ud ō Ohrmazd niwist ēstād Pōrušasp ō Dūydū frāz xwārēd. (→ Dk 7: DkM 608/19-21)
یکی این که در دین پیداست که آن هوم و شیر را هنگامی که با هم آمیخته شد و اورمزد اعلام کرده بود [که] پوروشسب به دوغدو بخوراند.
متن پهلوی:
frāz ō man pad frāz niwēdišnīh [ka tan be ō ašmāh niwēdēm] bawēd. (Phl.Ys. p.157 33/8a)
آنچه از من عرضه شود یعنی که از (تن به شما بهمن و اشا) عرضه دارم …..
- ماده ماضی: niwist < ایرانی باستان ni-waista* که waid صورت اصلی -wais است. d پیش از t به s بدل شده است. ماده مضارع niwēd < ایرانی باستان ni-waid-ya*. ایرانی باستان ریشه -wid- / waid دانستن با پیشوند –ni آگاه کردن، خبر دادن (95 Ghilain ELP) مشتق است از ریشه آریایی کهن u(e)di-* مشاهده کردن، دیدن با توسعه معنایی دانستن؛ قس لاتینی VISO به دیدن کسی رفتن (1125 Pokorny IEW)
- قس سنسکریت vid- (Whitney Roots 159; Mayrhofer III KWA) دانستن، شناختن (veda, vidāti)
- اوستایی ریشه vaēd- دانستن، آگاه شدن، شناختن. ماده واداری -vaēdaya، ماده ائوریست s دار vīs- : vaēs صفت مفعولی -vīsta با پیشوند nī آگاه ساختن(Bartholomae)
- پهلوی اشکانی niwistag (صفت مفعولی) دعوت شده، خبر داده شده، نیز niwēdag دعوت، خبر (Ghilain, ELP 95)
- پهلوی زردشتی niweyišn، niwēyišnih «خبر، اعلامیه». niwē* «خبر خوش، نوید» ( Mackenzie, CPD 60)
- سغدی بودایی (-ni-vaid- ni-weð /nw’yð*) ترسایی /niwistē/ nwysty- مهمان دعوت شده، فراخوانده (Gershevitch).
- خوارزمی –zwyzy > *uz-waidaya-* قس اوستایی -uzvaēðaya «تهدید کردن، ترساندن».
ریشه شناسی notify
notify (v.)