activator | اکتانتور | کرتانتور | ورزانتور

معنی active به فارسی

واژه “activator” به معنای فعال‌کننده است و به چیزی اشاره دارد که باعث فعال شدن یا تسریع عملکرد یک فرآیند یا سیستم می‌شود. این واژه می‌تواند در زمینه‌های مختلفی مانند شیمی، زیست‌شناسی، مهندسی، و حتی علوم اجتماعی کاربرد داشته باشد. در اینجا ما واژه اکتانتور، ورزانتور یا کرتانتور را پیشنهاد می دهیم. بنواژ ژیر روانشاد ملایری بر این پایه، “ژیرانتور” می شود.

توجه داشته باشید که خوانش “تُر” یا “tor” پسوند وام از لاتین نیست بلکه ما آن را از پارسی تاجیکی گرفته ایم و  برای یک ساخت نو بر پایه پسوند “تار” یا “tār” رسمی پارسی به کار می بریم. برای نمونه می توانید واژه های زیر را ببینید.

рафтор / raftor > رفتار
харидор / xaridor > خریدار

activator | اکتانتور | کرتانتور | ورزانتور

  • اکتانتور | اَکتانتُر | aktāntor
  • کرتانتور | کرتانتُر | kartāntor
  • ورزانتور | ورزانتُر | varzāntor

 

نقش‌ها و کاربردهای “activator”:

1. نام (Noun):

به عنوان اسم، “activator” به شیء، ماده، یا موجودی اشاره دارد که نقش فعال‌کننده را ایفا می‌کند.

نمونه جمله:

  • The enzyme acts as an activator in the chemical reaction.
    (آنزیم به عنوان یک فعال‌کننده در واکنش شیمیایی عمل می‌کند.)

2. صفت (Adjective):

به طور مستقیم “activator” به‌ندرت به‌عنوان صفت استفاده می‌شود، اما در توصیف فرآیندها یا ابزارها ممکن است به شکل وصفی مورد استفاده قرار گیرد. این استفاده معمولاً به صورت ترکیبی یا در جملات فنی رخ می‌دهد.

نمونه جمله:

  • The activator system improves the efficiency of the engine.
    (سیستم اکتانتور/کرتانتور/ورزانتور /فعال‌کننده بهره‌وری موتور را بهبود می‌بخشد.)

کاربردهای تخصصی:

  1. شیمی و زیست‌شناسی:
    • به ماده‌ای اشاره دارد که فعالیت یک آنزیم یا واکنش شیمیایی را افزایش می‌دهد.
    • نمونه جمله:
      • Calcium ions act as activators for several enzymatic processes.
        (یون‌های کلسیم به‌عنوان اکتانتور/کرتانتور/ورزانتور /فعال‌کننده برای چندین فرآیند آنزیمی عمل می‌کنند.)
  2. مهندسی و فناوری:
    • در زمینه‌های صنعتی، به ابزاری اشاره دارد که یک سیستم را فعال یا کارآمد می‌کند.
    • نمونه جمله:
      • The activator module starts the robotic arm.
        (ماژول اکتانتور/کرتانتور/ورزانتور /فعال‌کننده بازوی رباتیک را راه‌اندازی می‌کند.)
  3. اجتماعی یا روان‌شناسی:
    • ممکن است به فرد یا چیزی اشاره کند که موجب تحریک یا انگیزش دیگران شود.
    • نمونه جمله:
      • A good leader can be an activator for team motivation.
        (یک رهبر خوب می‌تواند اکتانتوری/کرتانتوری/ورزانتوری / فعال‌کننده‌ای برای انگیزه تیم باشد.)

1. شیمی:

  • The presence of a catalyst can act as an activator in the reaction.
    (وجود یک کاتالیزور می‌تواند به‌عنوان یک اکتانتور/کرتانتور/ورزانتور /فعال‌کننده در واکنش عمل کند.)

2. زیست‌شناسی:

  • Certain proteins function as activators in gene expression.
    (برخی از پروتئین‌ها به‌عنوان اکتانتور/کرتانتور/ورزانتور /فعال‌کننده در بیان ژن عمل می‌کنند.)

3. فناوری و مهندسی:

  • The software uses an activator to initiate the installation process.
    (این نرم‌افزار از یک اکتانتور/کرتانتور/ورزانتور /فعال‌کننده برای آغاز فرآیند نصب استفاده می‌کند.)

4. روان‌شناسی:

  • A positive environment can be an activator for creative thinking.
    (یک محیط مثبت می‌تواند اکتانتور/کرتانتور/ورزانتور فعال‌کننده‌ای برای تفکر خلاق باشد.)

5. فیزیک:

  • The laser serves as an activator for the particle excitation process.
    (لیزر به‌عنوان یک اکتانتور/کرتانتور/ورزانتور /فعال‌کننده برای فرآیند تحریک ذرات عمل می‌کند.)

6. پزشکی:

  • The medication acts as an activator for the immune response.
    (این دارو به‌عنوان یک اکتانتور/کرتانتور/ورزانتور /فعال‌کننده برای پاسخ ایمنی عمل می‌کند.)

7. صنعت:

  • A chemical activator is added to speed up the curing process of the adhesive.
    (یک اکتانتور/کرتانتور/ورزانتور /فعال‌کننده شیمیایی برای تسریع فرآیند سخت شدن چسب اضافه می‌شود.)

8. مدیریت و رهبری:

  • The team leader acted as an activator, motivating the group to meet the deadline.
    (رهبر تیم به‌عنوان یک اکتانتور/کرتانتور/ورزانتور /فعال‌کننده عمل کرد و گروه را برای رسیدن به موعد مقرر انگیزه داد.)

9. محیط زیست:

  • Sunlight is a natural activator for photosynthesis in plants.
    (نور خورشید یک اکتانتور/کرتانتور/ورزانتور فعال‌کننده طبیعی برای فتوسنتز در گیاهان است.)

10. برنامه‌نویسی:

  • The activator script triggers the database to load the required information.
    (اسکریپت اکتانتور/کرتانتور/ورزانتور /فعال‌کننده باعث می‌شود که پایگاه داده اطلاعات مورد نیاز را بارگذاری کند.)

ریشه شناسی اکت

کارواژ گذرا یا متعدی اکتاندن از دو بخش [اکتان + تور] ساخته شده است.

ریشه شناسی ورز

کارواژ گذرا یا متعدی ورزاندن از دو بخش [وَرزان + تور] ساخته شده است.

ریشه شناسی کرتا

کارواژ گذرا یا متعدی کرتاندن از دو بخش [کرتان + تور ] ساخته شده است.

پسوند “تار” (tar)

  • نقش در زبان‌های باستانی:
    در متن به حالت مفعولی (accusative case) واژه‌ی ditāram اشاره شده که نشان می‌دهد تار به‌عنوان یک عنصر سازنده در زبان‌های کهن (مانند اوستایی یا سانسکریت) وجود داشته و بعدها به فارسی راه یافته است.
  • کارکرد:
    پسوند تار یا tar در حالت‌های کهن‌تر، مانند “ditaram”، به معنای انجام‌دهنده‌ی عمل یا مرتبط با یک عمل بوده است. این کارکرد بعدها در فارسی به واژه‌هایی مثل دیدار، گفتار و خریدار تسری یافته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا