پسوند ین در فارسی
بررسی پسوند ین در فارسی
پسوند «ین» در فارسی از پسوندهای زایا و اکتا/فعال و تقریباً پرکاربردترین پسوند پس از «ی» نسبت است. مهمترین کارکرد این پسوند در مباحث دستوری، ساخت صفت نسبی است و پایهواژة آن میتواند اسم، ضمیر، صفت و… باشد، اما تغییر ساختاریی که با افزودن «ین» بر اساس کارکرد واژهها در بافت جملهها پدید میآید، بدین شکل است که اسمها گاه به صفت تغییر مقوله میدهند و نوع یا طبقة دستوریشان عوض میشود و گاه بر اساس جایگاه و کارکرد، تغییر مقوله/نوع نمیدهند و نوعِ پایهواژه ثابت میماند. بنابراین، برای تبیین ساختار واژگانِ اشتقاقی با پسوند «ین»، ضرورت دارد تا ساختار این قبیل واژهها به صورت همزمانی یا در زمانی و بر اساس پایهواژه و تأثیرگذاری معنایی «ین» بر آنها بررسی شود. در همین باره، مثلاً ضمیر هم به صفت تغییر مقوله میدهد و هم ضمیر باقی میماند ولی صفتها غالباً بدون تغییر نوع، در درون طبقة خود دستخوش تغییر به صفت نسبی، شمارشی، پرسشی و… میشوند. جدول زیر نمودار این امر است
پایهواژه | تغییر ساختار/مقوله |
---|---|
آهن، بسّد: اسم ذات | آهنین، بسّدین: صفت نسبی |
نگار، پوست: اسم ذات | نگارین، پوستین: اسم ذات |
خشم، غم: اسم معنی | خشمین، غمین: صفت نسبی |
دوم، چندم: صفت شمارشی ترتیبی | دومین، چندمین: صفت شمارشی ترتیبی |
بزرگتر، بهتر و مِه: صفت تفضیلی | بزرگترین، بهترین و مهین: صفت عالی |
کدام: صفت/ضمیرپرسشی | کدامین: صفت/ضمیرپرسشی |
پس، پیش: قید | پسین، پیشین: صفت نسبی |
خوش، تار، نو : صفت مطلق | خوشین، تارین، نوین: صفت نسبی |
کوب، بَز، : بن مضارع | کوبین، بَزین: صفت فاعلی |
بُر، مال : بن مضارع | بُرین، مالین: صفت نسبی در معنی صفت مفعولی |
چنانکه در جدول فوق مشاهده میشود، پسوند «ین» همیشه مقولة پایهواژه را تغییر نمیدهد، بلکه این کلمات بر اساس جایگاه و کارکردشان در جمله، گاه نوع یا مقولة اولیّة خود را حفظ میکنند؛ یعنی اگرچه ساختارشان مثلاً از «ساده» به «مشتق» تغییر پیدا کرده است، مقولةشان تغییر نمییابد؛ مثلاً در این بیت:
جانا کدام سنگدل بیکفایت است | کو پیش زخم تیغ تو جان را سپر نکرد؟ (حافظ، 1377: 168) |
«کدام» صفت پرسشی و ساختارش ساده است و با تبدیل کردنش به «کدامین»، اگرچه ساختارش از ساده به مشتق تغییر کردهاست، مقوله/ نوع آن در بیت زیر همچنان بهعنوان صفت پرسشی ثابت مانده است:
کدامین بار کالا سوی منزلگه رسد آخر | که هشیار است، کی بیدار، کی بیمار؟ (یوشیج، 1389: 593) |
کدامین باد بی پروا / دانۀ این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد؟ (سپهری، 1363: 120)
نمونههایی را از آنچه در جدول بالا ذکر شد، میتوان در محور همنشینی بیتهای زیر مشاهده کرد:
- اسم ذات + «ین» = صفت
بلی نخل خرمای مریم بخندد بر آن | نخلِ مومینکه غیلان نماید (خاقانی، 1375، ج1: 222) |
- اسم ذات + «ین» = اسم ذات
همی پوستین بود پوشــیدنـش | ز ارزن بدی نیز جوشیدنش (فردوسی، 1389، ج8 : 195) |
- اسم معنا + «ین» = اسم معنا
خشمین بر آن کسی شو کز وی گزیر باشد | یا غیر خاک پایش کس دستگیر باشد (بلخی، 1387، ج1: 341) |
- صفت شمارشی + «ین» = صفت شمارشی
پنجمین کشــور از تــو آبـادان | وز تو شش کشـور دگر شـادان (نظامی، پ1386: 31) |
صفت تفضیلی( برتر) + «ین»= صفت عالی(برترین)
رفت، خفت، حیف / او بهترین، عزیزترین دوستان من/ جان من و عزیزتر از جان من (اخوان، 1389: 92)
- قید+ «ین» = صفت
نور نخستین شناس و صورِ پسین دان | روح و جسد را به هم هوای صفاهان (خاقانی، 1375، ج1: 425) |
هابیل را نام نخستین بود…/ یوسف، برادرم نیز / تنها به جرم نام تو / چندین هزار سال / زندانی عزیز زلیخا بود (امینپور، 1389: 264)
بنخان: بررسی چندمعنایی در پسوند اشتقاقی «ین» با تکیه بر متون ادبی از علی اکبر باقری خلیلی؛ روجا آدینه پور باقری
پسوند ین در فرهنگ دهخدا
ین . (پسوند) حرفی است که چون در آخر اسم درآورند دلالت بر نسبت کند، مانند سیمین منسوب به سیم و آهنین منسوب به آهن . (از ناظم الاطباء). پسوند نسبت است و با اسم ، صفت نسبی سازد، مانند زرین ، سیمین ، بلورین ، آهنین ، فولادین ، نمکین ، شیرین ، رویین ، پایین ، زیرین ، زبرین ، نگارین ، آتشین ، جوین ، گندمین ، رنگین ، گوهرین ، شاهین ، سفالین ، گلین ، سنگین ، ننگین ، عنبرین ، مشکین ، دوشین ، دیرین ، زمردین . (یادداشت مؤلف ). || پسوند صفت عالی است که به آخر صفت تفضیلی و در معدودی از کلمه ها به آخر صفت مطلق آید و صفت عالی سازد یعنی انحصار و تخصیص را می رساند و موضوعی را در صفتی بر همه ٔ افراد همجنس افزونی می دهد: بزرگ ترین ، خوش ترین ، بدترین ، زیباترین ، زشت ترین ، خوب ترین ، پست ترین ، گران ترین ، گرامی ترین ، مهم ترین … بهین ، مهین ، کهین ، پسین . (یادداشت مؤلف ). || گاهی به آخر عدد ترتیبی یا عدد غیرمعین آید وعدد وصفی ترتیبی دیگری سازد: سومین ، پنجاهمین ، اولین ، آخرین ، نخستین ، چندمین . (یادداشت مؤلف ). || گاهی به آخر اسم می پیوندد و معنایی نزدیک صفت فاعلی دهد: غمین ، یعنی دارنده ٔ غم ؛ نوشین ، دارنده ٔ نوش . (یادداشت مؤلف ). || در آخر کلمه ٔ چند، معنی کثرت دهد: چند نفر آمدند. چندین نفر آمدند.
بنخان: دهخدا
ریشه شناسی پسوند ین فارسی
به گفتهٔ ابوالقاسمی (1375: 317، 335)، «ین» بازماندهٔ پسوند -aina- در زبانهای ایرانی باستان است که برای ساختن صفت نسبی به کار میرفته است. در ایرانی میانهٔ غربی بهصورت ēn- درآمده و برای ساختن صفت نسبی از اسم ذات، صفت از اسم معنا و صفت عالی از صفت تفضیلی کاربرد داشته است. سپس وارد فارسی دری شده، بهصورت «ین» درآمده و برای ساختن صفت نسبی از اسم ذات (آهنین، زرین)، ساختن صفت از اسم معنا (غمین، خشمین) و صفت عالی از صفت تفضیلی (بهترین) به کار میرود. وی (همان: 336) «-ینه» را بازماندهٔ ēnag- در فارسی دری میداند که صورت دیگری از ēn- در این زبان بوده و امروزه برای ساختن صفت نسبی از اسم ذات (سفالینه، پشمینه) و اسم نسبت از صفت تفضیلی سماعی (پشینه، بهینه) کاربرد دارد.
بنخان: زبان فارسی و گویش های ایرانی برگ 125 از پارسا بامشادی / شادی انصاریان / دکتر نگار داوری اردکانی